Design Thinking چیست و به چه کاری میآید؟
تعاریف مختلفی از Design Thinking یا «تفکر طراحی» وجود دارد اما به زبان ساده، تفکر طراحی عبارت است از فرآیند ایجاد ایدههای جدید و نوآورانه برای حل یک مسئلهٔ خاص. هرچند در این مقاله تنها به جنبۀ سازمانی آن خواهیم پرداخت، اما این روش مختص یک صنعت، سازمان و یا کسبوکار خاص نبوده و در تمام جنبههای زندگی میتوان از آن بهره برد.
در تفکر طراحی، اصول طراحی به منظور حل یک مسئلهٔ پیچیده به کار گرفته میشوند؛ این روش در شناسایی فرصتها، نوآوری و بهبود وضعیت کسبوکار به سازمانها، شرکتها و استارتاپها کمک شایانی میکند. استفاده از این روش در یک سازمان میتواند سبب هماهنگی بیشتر با تغییرات تدریجی نیاز روز بازار و افزایش انعطافپذیری و پاسخگویی شرکتها در مقابل مشتریان شده و در نهایت، شرکت را به سطح موفقیت بالاتری میرساند.
تفکر طراحی از چه اجزائی تشکیل شده است؟
تفکر طراحی شامل اجزا زیادی است که بسته به کاربرد، ممکن است نامها و عناوین مختلفی برای آنها در نظر گرفته شود اما به طور کلی همۀ این اجزا را میتوان تحت ۳ عنوان کلی تقسیمبندی نمود که عبارتند از «بررسی و تعریف مسئله»، «ایدهپردازی» و «مدلسازی و اجرای آزمایشی».
مرحلۀ بررسی و تعریف مسئله، پایه و اساس تفکر طراحی را تشکیل میدهد. در این مرحله، مطالعات قومشناسی و مردمشناسی صورت گرفته و جامعۀ هدف، خصوصیات و نیازهای آنها به طور دقیق مورد شناسایی قرار میگیرد. در پایان این مرحله خواهیم دانست که قرار است برای چه افرادی -و با چه خصوصیاتی- طراحی انجام شود.
در مرحلۀ ایدهپردازی، هدف اصلی ارائۀ تعداد زیادی ایدۀ جالب است که بیانگر روشهای احتمالی حل مسئله هستند. در این مرحله میتوان از تکنیکهای رسم طرح (Sketching)، طوفان فکری (Brainstorming) و رسم نقشهٔ ذهنی (Mind Mapping) استفاده نمود.
آخرین و مهمترین مرحلۀ تفکرطراحی، مرحله مدلسازی و اجرای آزمایشی است؛ در این مرحله، ایدههای ارائه شده در مرحلۀ قبل به نحو ملموس و قابل اجرا درآمده و بارهاوبارها مورد آزمایش و رفع اشکال قرار میگیرند. تکنیک مدلسازی کمک میکند تا ایدۀ اولیه به مرحلۀ پیشرفتهتری وارد شده و عملی بودن یا نبودن آن مشخص شود. در مدلسازی باید تمام شرایط اجرای ایده مطابق با شرایطی باشد که نمونۀ نهایی در آن اجرا خواهد شد. هدف اصلی این مرحله این است که ایدۀ اولیه، پس از هر بار اجرا کاملتر شده و در نهایت به سطحی برسد که بتوان آن را به عنوان راهحل مسئلۀ طرح شده در نظر گرفت. حال ممکن است این سوال مطرح شود که تفکر طراحی نسبت به سایر روشهای مرسوم حل مسئله چه مزیتی دارد؟
در پاسخ به چنین سوالی بایستی گفت که تفکر طراحی در سازمانها، حول محور مشتری -و نه صرفاً سودآوری مالی- میچرخد؛ به عبارت دیگر، نیاز مشتری و تأمین آن، موضوع اصلی بررسیها، ایدهها و راهحلها است به طوری که در روند تفکر طراحی، طی چند مرحله، بهترین ایده برای حل مسئله انتخاب میشود. تفکر طراحی با ارائهٔ راهحلها و روشهای متنوع برای تأمین نیازهای واقعی کاربران، به سازمانها کمک میکند تا مسئله را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داده، مشتری را به عنوان مهمترین عنصر کسبوکار خود ببینند و در نهایت رابطۀ دو سویه و صحیحی با مشتریها برقرار نمایند.
اجرای عملی روش تفکر طراحی در یک شرکت، سازمان یا استارتاپ
اگر میخواهید پویایی، نوآوری و خلاقیت را در تیم خود نهادینه نموده و تیمی پیشرو و موفق باشید -هرچند کار سادهای نیست- در نهایت چارهای جز تبدیل شدن به یک تیم به اصطلاح «طراحیمحور» ندارید. اما چطور باید به یک شرکت طراحی محور تبدیل شد؟
شرکتهای طراحیمحور، بر روی توسعۀ خلاقیت اعضای تیم خود سرمایهگذاری میکنند؛ در این شرکتها قبل از اینکه محصولی تولید یا خدمتی ارائه شود، همۀ افرادی که به نحو مستقیم یا غیرمستقیم با مشتری در ارتباط هستند -مانند مهندسان، طراحان، بازاریابان و غیره - در قالب یک تیم تفکر طراحی، تلاش میکنند تا مسائل را در تمام جنبهها بررسی نموده، سپس با همکاری یکدیگر بهترین راهحل را ارائه دهند.
برای دستیابی به این تغییر در فرهنگ سازمانی، نخستین مرحله، اتخاذ سیاستهای راهبردی مرتبط و ایجاد تعهد نسبت به آن -به ویژه در سطح مدیران ارشد- است. بسیار مهم است که مدیران ارشد شرکت به ارزش و اهمیت طراحی واقف باشند. از سوی دیگر شکی نیست که این مدیران ارشد برای پیشبرد عملی دیدگاه خود، نیاز به طراحان توانا و با استعداد دارند. بنابراین استعدادیابی طراحان یکی از اصلیترین چالشهای پیشروی آنها خواهد بود.
در گام بعد نیاز است که به صورت طولانی مدت و در تمام بخشهای سازمان، بر روی تقویت پایهها و زیرساختهای طراحی و آموزش و پشتیبانی آن سرمایه گذاری شود چراکه اگر تفکر طراحی به تمام اجزا سازمان نفوذ نکرده باشد، بعد از مدتی همه چیز به حالت اولیه باز خواهد گشت و تلاشهای پیشین بیثمر خواهد ماند! هر کسی ایدههای خود را برای خود نگه خواهد داشت و همکاری و تبادل نظری صورت نخواهد گرفت.
برای اینکه بتوانید تفکر طراحی را به نیروی محرکۀ سازمان تبدیل کنید، همه -از مدیران اجرایی گرفته تا مهندسان، بازاریابان و فروشندگان- باید در این خصوص، از طریق شرکت در کارگروههای حضوری و یا دورههای آنلاین آموزش ببینند.
طی کردن این مراحل، تمام اجزا سازمان را درگیر چالشهای بزرگی خواهد نمود؛ اما اگر با وجود تمام مشکلات، موفق شوید این مراحل را به درستی طی کنید، طراحی به یکی از معیارهای اصلی در خدمات و محصولات شرکت تبدیل شده و سودآوری چشمگیری را برای شرکت به ارمغان خواهد آورد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0